سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها قبل از وفات

شاعر : عبدالحسین میرزایی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : مسمط

ای نـور دیـده من و تـاج سـرم حسین            یک‌دم قـدم گـذار به چـشم تـرم حسین
بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین            در زیر آفـتـاب بـبـین بـسـتـرم حسین


نام تو گـشـتـه زمـزمـه آخـرم حـسیـن

بـالا ســر هــمـه تــو دم آخــر آمــدی            بـالـین هر شـهـیـد به چـشـم تـر آمدی
با زانـو در کـنـار عـلـی اکـبـر آمـدی            بر دیـدن سه سـالـه خـود با سر آمدی
من خـواهـر تـوأم بـیا در بـرم حـسین

یادش به خیر آن تب و تابی که داشتم            در طـول آن مـسـیر رکـابی که داشتم
در زیـر سـایه تو حـجـابی که داشـتـم            دیدی چه شد حـسین نـقـابی که داشتم
دارم هـنوز داغ تو بر پیـکـرم حسین

یک نیـمه روز موی سـیاهم سفـید شد            یک نـیـمه روز امـیـد دلـم نـاامـید شد
هـجـده گـلم مـقـابل چـشـمم شهـیـد شد            از مادر تو خواهرت هر چه شنید، شد
داغـت هـنوز هم نـبـود بـاورم حـسین

هر دم به یـاد حـنجـر تو گریه می‌کنم            بر زخـم‌هـای پـیکـر تو گـریه می‌کنم
دارم به جـای مـادر تو گـریـه می‌کنم            یــاد وداع آخـر تـو گــریـه مـی‌کــنــم
گفتی به خواهرت که بمان در حرم حسین

گـفـتـی به خـیـمه‌گـاه بـمـانم ولی نـشد            گـفـتـم کـنـم فـدای تو جـانـم ولی نـشد
یک جرعه آب بر تو رسانم ولی نشد            پایت به سـوی قـبـله کـشانـم ولی نشد
تو دست و پا زدی و زدم بر سرم حسین

منکه به جز تو پشت و پـناهی نداشتم            دیـدم تو را غـریب و سـپاهی نداشـتم
تو زیـر پـا و تـاب نـگـاهـی نـداشـتـم            جز رو زدن به قـاتلـت راهی نداشـتم
شرمنده توأم چه کـنم خواهـرم حسین

هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت            بر پیکر تو نیزه خود را شکست و رفت
شمر آمد و به سینه تنگت نشست و رفت            با دست خالی آمد و پُر کرد دست و رفت
ای کاش کور بود دو چشم ترم حسین

دیدم تو را به سجـده ولی سر نداشتی            ای سر بریده کاش که خواهر نداشتی
)ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی            گـویا غـربب بـودی و مـادر نداشتی)
قربـان غـربـتت پـسـر مـادرم حـسیـن

نگـذاشـتـند گـریه بر آن پـاره تن کـنم            نگـذاشـتـنـد سـایـه‌ای بر آن بـدن کـنم
نگـذاشـتـند حـسین خودم را کـفـن کنم            کاری برای یـوسـف بی‌پـیـرهن کـنـم
میخورد خاک پیکر تو در برم حسین

ما را پس از تو خار شـمردند کوفیان            بر روی نیـزه رأس تو بردند کوفـیان
نان عـلی مـگـر که نخـوردند کـوفیان            از من چه آبـرو که نـبـردنـد کـوفـیان
دادند نـان به ما صدقـه، دلـبرم حسین

دیدی چگونه حرمت زینب به باد رفت            وقـتی مـیـان مجـلـس ابن زیـاد رفـت
صبر و قرار از دل زین العـباد رفت            کاری رباب کرد، که دردم زِ یاد رفت
چون جان بغل گرفت سر سرورم حسین

بر عکس کوفه هـلهـله کردند شامیان            خـنـده به اشک قـافـله کـردند شامـیان
ما را اسـیر سـلـسلـه کـردند شـامـیان            تحـقـیر پیـش حـرملـه کـردند شامـیان
از هر که بگذرم از او نگـذرم حسین

بزم شراب و مجلس اغیار و خواهرت            چوب یزید و لعل لب خشک و اطهرت
بگـذار بـگـذریـم چـه آورد بر سـرت            خـیـلی دلـم تـنگ شده بـهـر دخـتـرت
بعد از تو من صداش زدم دخترم، حسین

نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع تغییر داده شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!



دیدی چه شد حـسین نـقـابی که داشتم           دیدی چه شد مقـنعه و معجـرم حسین